در حالی که در باغ می گذشت ، یک نوک سینه بازیگوش در کفش ورزشی او را با همسایه بالغ خود گرفتار کرد عکسکیر و کس ، که تصمیم گرفت یک موی برنزه پیدا کند و گمان نمی کند که وی دیده می شود. اما دختر عموی خود را اغوا می کند و به جای نور خورشید ، کون تراشیده شده خود را در تمام شکوه خود به او می بخشد. و پدربزرگ پس انداز نکرد ، او به اندازه کافی خوب نبود.