او یک صبح از خواب بیدار می شود و نگرش بدنی را برای دوست پسرش ، گیتاریست گروهی که شوهرش در آن بازی انجمن کیرو کوس می کند ، نشان می دهد. روی میز ، هیچ چیز آنها را آزار نمی دهد ، او آن را در آنجا قرار می دهد ، آلت تناسلی مرد را از گربه آزاد می کند. او گریه می کند که کمی او را بین پاهای خود لیس می زند ، و دوست پسرش تی شرت خود را برداشته ، سینه های کوچک خود را در معرض خود قرار می دهد و با دستانش لمس می کند.