حتی در هوای گرم ، پسر واقعاً می خواهد رابطه جنسی برقرار کند و مجبور است خود را قربانی دیگری پیدا کند. او با گفتن داستانهای زیبای خود در مورد برخورد سرنوشت ساز آنها ، یک جوجه ساده کیر تو کس عکس لوح را در یک ماشین گرفتار می کند و همه سخنان خود را به هوا می اندازد. بدون مردانگی به نوعی معلوم نیست.