روابط نیکولز و فرانسوا به بن بست رسیده است. جوانان از رابطه جنسی عادی خسته می شوند ، اما در آینده هیچ چیز جدیدی انتظار نمی رود. در همان لحظه بود که آنها این ایده را پیدا کردند که با یک دوست جوان به نام نیکول تماس بگیرند ، با او که دختر یک بار بسیار نزدیک به رختخوابش بود. او با خوشحالی به چنین کون وکس خفن دعوتی پاسخ می دهد و می گوید خون داغ جوان می تواند چه کاری انجام دهد.