دختر قهوه ای قهوه ای از یک بیگانه به روسیه آمد و در چت او را ملاقات کرد. اما به جای یک جوان ، مردی که در تجربه زندگی به سر می برد ، بیرون آمد. وقتی تمام شد ، اسب پیر خز را خراب نمی کند و همراه آن زن را در بیدمشک خود از شهوت رانده عكس كير و كون و به سمت خز سوار می کند.