پدر بزرگ خاکستری مو آپارتمان جدید خود را تعمیر کرد. خروس او مدت طولانی روی همسر قدیمی خود نایستاد و غالباً به سمت چپ می دوید. این بار او به خطاهای خود گفت که در حال رفتن به کاغذ عکس کون و کیر دیواری چسب در اتاق است و اینکه یک دختر جوان را چسباند و به او اخلاقی پرداخت کرد تا او را بگیرد. فوراً به او عوضی داد تا فلفل خود را بکشد و بعد یک گربه جوان را در یک گربه شیرین گرفتار کرد.