قهرمان ما دوست داشت یک جوان لعنتی ، چون شوهرش در آن سالها نبود. کیر توکون خفن سبزه نمی خواهد با اراده خود دزدکی کند ، بنابراین در مورد همه چیز صحبت می کند ، و طبق روایات مترقی ، او با همسر خود به معشوق جوان خود می رود و به خودش اجازه می دهد جلوی شوهر گرفتار شود. اما هیچ کاستی در خانواده وجود ندارد!