نیمبو شیطان به گاراژ دوست قدیمی پدرش نگاه کرد. مدت طولانی او را به خود جلب کرده بود و واقعاً می خواست غش کند ، بنابراین لحظه خوبی برای او نخواهد بود. او لباس را قبل از پیرمرد حلقه زده بود ، و او تصمیم گرفت با ضربات پنبه او را در الاغ مجازات کند. این باعث اضطراب کودک شد ، بنابراین او خروس خود را زین کرد. این مکانیک قدیمی به سرعت یک جوجه جوان را در گاراژ به عنوان اسب سوار در گاراژ گرفت تا عکسهای سکسی کیر و کوس کسی آن را نبیند.