در اولین جلسه یک دختر زیبا و جوان تصمیم گرفت به عکس کیرتوکس متحرک پسری آشنا ببخشد. هنگامی که پسر در یک تختخواب با یک غریبه قرار داشت ، او می خواست نه تنها یک پوره زیبا بگیرد بلکه او را دلجویی کند ، تا همه زیبایی به گلدان فرو رود. هنگامی که زیبایی تسلیم قهرمان ما شد ، او مشتاق بیدمشک بود و کودک با صدای بلند ناله می کرد ، انگار که باکره را پاره کرده است.