رئیس جوان طاس می خواست گربه بزرگ زیبا منشی محبوب خود را که از زیر لباسهای تنگ او ایستاده بود ببیند. او نتوانست با رئیس اسباب بازی بحث و گفتگو کند ، بنابراین او همه کارهایی را که انجام داده بود انجام داد و سپس زانو زد تا از او سفت و سخت کند. رئیس طاس یک دبیر شلوغ بین بیدمشک گرفت و سپس کلاه تراشیده شده کیر کس متحرک مرطوب خود را روی دیک لیسید.