هنگامی که دوستش برای کار برای رهبر ثروتمند شرکت آمد ، تصمیم به تصاحب گرفت. او اغلب با دبیر دسترسی خود آشنا می شد ، عكس كير و كون بنابراین تصمیم گرفت که او حتی MZHM سه جنسی را انکار نکند. او او را به مطب فراخواند ، اوضاع را مستقیماً برای او توضیح داد و شروع به کار با همسران اسباب بازی خود کرد. به زودی رئیس و دوستش دبیر جوانی را روی میز گذاشتند که برای او هدیه خوبی دریافت کرد.