پدر ریچ دختر خود را برای شبکه جدید ایستگاه های خدمات خریداری کرد و او شروع به ساخت کارفرمای بزرگی کرد. او رفت و بررسی کرد که زیردستان چگونه کار می کنند. یک بار ، او به گاراژ یک ایستگاه خدمات ، که در انجمن کیر کس آن تنها یک کارگر در حال تغییر بود ، آمد. پسری زیبا می خواست التماس کند و تصمیم گرفت او را خوشحال کند. کیفیت کارفرمای عضو خود را از گاراژ ایستگاه خدمات خودارضایی کرده و اسپرم را در صورت خود گرفت.